۱۰ درس از استارتاپهای موفق
برای راه انداختن کسبوکاری که سرپا بماند به چیزی بیش از یک ایدهی خوب نیاز دارید. در این مقاله با هم درسهایی را مرور میکنیم که میتوانیم از استارتاپهای مطرح دنیا یاد بگیریم. مسیر موفقیت یک استارتاپ همیشه قابل پیشبینی نیست، چرا که تنها ۳۰ درصد از استارتاپهای نوپا در نهایت قادر به جذب منابع مالی افزوده خواهند بود.
بررسی داستان استارتاپهای بسیار موفق، برای فهمیدن دلیل شکوفایی برخی از آنها، درحالی که سایر استارتاپها راکد هستند یا شکست میخورند، کار مفیدی بهنظر میرسد. این داستانها دورنمایی منحصر به فرد از بودن در یک موقعیت واقعی و انجام دادن یک کار واقعی، و همچنین بینشی گرانبها برای استارتاپهای نوپا فراهم میکنند. در ادامه داستان ۱۰ استارتاپ فوقالعاده موفق را مرور میکنیم و از هر کدام از آنها یک درس باارزش میآموزیم.
۱. کالتورا (Kaltura)
درس: چند بازارِ هدف مناسب را پوشش دهید.
کالتورا یک پلتفرم منبع بازِ ویدیو، برای مدیریت، انتشار و پخش محتوای ویدیویی است. این پلتفرم با موفقیت توانسته چند گروه مختلف (سازمانهای تجاری، آموزشی، و رسانهای) را به عنوان گروه هدفِ خود شناسایی کند و پاسخگوی نیازهای آنها باشد. کالتورا برای هر یک از گروههای هدف خصوصیتها و عملکردی اختصاصی را در خدمات خود لحاظ کرده است. ۳۰۰،۰۰۰ سازمان تجاری، آموزشی و رسانهای از خدمات کالتورا استفاده میکنند، از جمله گروپان (Groupon)، بانک امریکا (Bank of America)، اچبیاو (HBO)، و هاروارد (Harvard). اخیرا این استارتاپ ۲۵ میلیون دلار سرمایه جمعآوری کرده است. موفقیت کالتورا اهمیتِ داشتنِ چند گروه مختلف هدف را نشان میدهد. لازم نیست گروه هدف شما شامل تمامی افراد باشد فقط کافی است چند گروه مهم را به عنوان گروه هدفِ خدمات خود انتخاب کنید و در پاسخگویی به نیازهایشان عملکردی عالی داشته باشید.
۲. پاندورا (Pandora)
درس: امکان شخصیسازی را فراهم کنید.
پاندورا یک سرویس پیشنهاد موسیقی بر مبنای علایق انحصاری کاربر است که بر اساس سلیقهی موسیقی هر فرد، ایستگاه پخش موسیقی متناسب با او را برایش فراهم میکند. پاندورا برای ارائهی پیشنهاد اختصاصی خود از بازخوردهای فرد دربارهی آهنگها و هنرمندان کمک میگیرد. با فراهم آوردن تجربهی شنیدن موسیقیِ شخصیسازی شده، افراد از گوش دادن به موسیقی خاص خودشان لذت می برند و احساس میکنند مهم هستند و مهمتر اینکه به این برندِ خاص وفادار میشوند. انتظار میرود پاندورا با فروش ۱۰ میلیون سهم، حدود ۲۳۱ میلیون دلار منابع مالی جمعآوری کند.
۳. تابولا (Taboola)
درس: کنترل را به دست مصرفکنندهی نهایی بسپارید
تابولا با درآمد تخمینی سالیانه ۱۰۰ میلیون دلار (محاسبه شده بر مبنای عملکرد فعلیاش)، با داشتن تنها ۱۲۰ کارمند، یکی از بالاترین نسبتهای سود به تعداد کارمند را در جهان داراست. تابولا یک پلتفرم اکتشاف محتوا است که بر اساس محتوایی که فرد در حال مشاهدهی آن است ویدیو یا سایر محتوایی را که فرد احتمالا به آنها علاقه خواهد داشت به او پیشنهاد میدهد. در حالی که تابولا تنها پلتفرم ارائهدهندهی پیشنهاد محتوا نیست، با قرار دادن کنترل در دستان کاربر نهایی، نگاهی رو به جلو برای مردمسالارانه کردن محتوای پیشنهادی داشته و به این دلیل یک قدم از همتایانش جلو است.
۴. وُکسی (Voxy)
درس: سعی نکنید یک دفعه خدماتی بیش از حد ارائه دهید
وُکسی یک اپلیکیشن موبایل است که به اسپانیاییزبانها کمک میکند انگلیسی را از طریق درسهایی شبیه به تجربیات واقعی زندگی، مختصر و به طور روزانه بیاموزند. با اینکه وُکسی به دلیل در اختیار داشتن تکنولوژیهایی که مالکیت آن را در اختیار داشت قادر بود خدمات خود را برای سایر زبان ها نیز ارائه دهد، اما تصمیم گرفت بر آموزش انگلیسی به اسپانیاییزبانها متمرکز باقی بماند. با این تمرکز وُکسی توانست حضور قدرتمندی در بازار داشته باشد. در حال حاضر بیش از ۳ میلیون نفر از خدمات این اپلیکیشن استفاده می کنند و وکسی توانسته است ۱۵ میلیون دلار سرمایه جمعآوری کند.
۵. گِت (Gett)
درس: جهانی شوید اما برای هر بازار اختصاصی عمل کنید
گِت یک اپلیکیشن موبایل برای سفارش تاکسی یا اتومبیل تشریفاتی در ۲۰ شهر مختلف از جمله نیویورک، لندن، منچستر، مسکو و سنپترزبورگ است. گت پس از پایهگذاری و کسب موفقیتهای قابلتوجه، خدمات خود را به اروپا و امریکا گسترش داد. هم اکنون بیش از ۱ میلیون نفر و حدود ۱،۵۰۰ مشتری تجاری از جمله گوگل از خدمات گت استفاده میکنند که دلیل عمدهی این تعداد از مشتریان گسترش گت در سطح جهانی است. گت نحوهی رفتوآمد مردم را در شهرها متحول کرده است و از همین راه توانسته حدود ۴۲ میلیون دلار سرمایه جمع کند.
۶. شودَزِل (ShoeDazzle)
درس: سری را که درد نمیکند، دستمال نبندید!
شودَزِل یک پلتفرم شخصیسازی شدهی آنلاین و فروشگاهی است که به زنان کمک میکند کفش، لباس و زیورآلات دلخواهشان را پیدا کرده و خریداری کنند. شودَزِل از زمان تاسیس در سال ۲۰۰۹، پایگاه مشتریانی با بیش از ۱۳ میلیون عضو و ۶۶ میلیون دلار سرمایه کسب کرده است. البته همیشه هم وضعیت به این درخشانی نبوده است. مثلا در سال ۲۰۱۱، این استارتاپ مدل سرویسِ اشتراکدهی موفق خود را رها کرد. این مدل تجاریِ الکترونیکیِ مطمئن که امتحان خود را هم پس داده بود بعد از کنار گذاشته شدن در آن تاریخ، مجددا به کار گرفته شد و کمپانی در حال حاضر دوباره رو به رشد است. چه چیزی میتوان از این ماجرا آموخت؟ اگر چیزی خراب نیست درستش نکنید.
۷. تویو (۲U)
درس: بهترین فناوری در نوع خود را توسعه دهید
تویو با دانشگاههای برتر برای ارائهی مدارک آنلاین همکاری میکند. این شرکت که توانسته از طریق سرمایهگذاریهای خطرپذیر ۱۰۰ میلیون دلار جمعآوری کند، در زمینهی دنیای فناوریهای آموزشی پیشرو است و زیرساختها، بازاریابی و نرمافزارهایی را به عنوان خدمات فناوری به دانشگاهها ارائه میدهد تا به وسیلهی آنها بتوانند برنامههای خود را تنظیم و دیجیتالی کنند. در قلب موفقیت تویو نرمافزارها و رشتهای از ابزارهای پیشرفتهی مدیریت یادگیری قرار گرفته است که دانشجویان، اساتید و همهی فرایندهای مدیریت دانشگاه و یادگیری را پشتیبانی میکند. تویو با تمرکز بر روی تکنولوژی و استخدامِ بهترین متخصصین فناوری در این حوزه، توانسته خود را از سایرین متمایز کند.
۸. پِریزمَتیک (Prismatic)
درس: بر همکاری تنگاتنگِ تیمی تاکید کنید
پریزمتیک یک خبرخوان است که از الگوریتمها برای ساخت یک نیوزفید اختصاصیِ مبتنی بر علایق هر فرد استفاده میکند. بر اساس عادتهای خواندن هر فرد و محتوایی که او دوست داشته است، این پلتفرم خبرهای مرتبط دیگر را به او پیشنهاد میدهد. هر هفته ۲۵،۰۰۰ نفر از پرریزمتیک استفاده میکنند و در حال حاضر این شرکت ۱۶.۵ میلیون دلار سرمایه دارد. بزرگترین عامل موفقیت این استارتاپ محیط کاریای است که در آن همکاری تنگاتنگی در سطح بالا میان مهندسان، طراحان، محققان و به طور کلی بین تمامی اعضای تیم وجود دارد. به عنوان نمونه بردفورد کراس، مدیر ارشد پرریزمتیک ریزهکاریهای طراحی را هم یاد گرفته است تا بتواند برای همکاری تنگاتنگ به طور فعال در تیم حضور داشته باشد.
۹. آپارتمان لیست (Apartment List)
درس: به جای اختراع دوبارهی چرخ، روی گسترش همکاریهای مفید کار کنید
آپارتمان لیست یک بازار اجاره است که به مستاجران کمک میکند آپارتمان ایدهآل خود را پیدا کنند. این سایت میلیونها فهرست موجود را در یک نقشهی آنلاین خلاصه میکند که جستجو در آن کار آسانی است و فرایند سنتی و اغلب ناراحتکنندهی جستجوی خانه را به تجربهای راحت و بدون زحمت تبدیل میکند. آپارتمان لیست به جای رقابت با کِریجلیست (CraigsList) یا خلق دوبارهی سیستمی که پیش از این وجود داشته، مانند کاری که زیلو (Zillow) انجام داد، با چند بازار املاکِ پیشتاز همکاری کرد و از فهرست موجودیهای آنها برای ساختن این استارتاپ ۱۵ میلیون دلاری استفاده کرد.
۱۰. مایمَپفیتنس (MapMyFitness)
درس: محصول خود را به یک ابزار و سیستم خاص محدود نکنید
مایمپفیتنس یک پلتفرم ردیابی تناسباندام است که به قیمت ۱۵۰ میلیون دلار، توسط یک شرکت تولیدکنندهی محصولات ورزشی به نام آندِر آرمِر (Under Armour) خریداری شد. در این پلتفرم کار ردیابی تناسباندام با ثبت کردن جزئیات و ویژگیهای تمرینات بدنی با کمک تکنولوژی جیپیاس صورت میگیرد. در ابتدا مایمپفیتنس تنها امکانات مربوط به ردیابی مسیر تناسباندام را به فرد ارائه میداد اما تا به امروز منابع مرتبط دیگری مانند: ابزارهای تمرینات بدنی آنلاین، ردیاب تغذیه و ماشینحسابهای مربوط به شاخصهای مرتبط با تناسب اندام، را به امکانات خود افزوده است.
از ابتدای آغاز به کار مایمپفیتنس تعداد کاربران آن به بیش از ۱۳ میلیون نفر رسیده است. این پلتفرم با بیش از ۲۰۰ ابزار دیگر، از جمله با ابزارهایی نظیر فیتبیت (FitBit)، و گَرمین بایک کامپیوتر (Garmin bike computer) قابل انطباق است. این رویکردِ تطابق با اکثر ابزارها و سیستمهای رایج، به جذابیت این پلتفرم و در ادامه به موفقیت آن منجر شده است.
یادتان باشد که چیزی به اسم نسخهی موفقیت یک استارتاپ وجود ندارد، اما از استارتاپهایی که به موفقیتهای بزرگ رسیدهاند میتوان چیزهای زیادی آموخت. هر درسی که از داستان این استارتاپها میگیرید این موضوع را فراموش نکنید که برای پایدار نگه داشتن یک استارتاپ به چیزی بیش از داشتن یک ایدهی خوبِ اولیه نیاز دارید.
دیدگاه ها بسته شده