زبان بدن چیست؟

زبان بدن چیست

تعریف زبان بدن

زبان بدن یعنی مدیریت زمان، فضا، ظاهر، هیبت، ژست، لمس، حالت، ارتباط چشمی و ریتم کلامی.

به همین جهت، ارتباط غیرکلامی بخش کلیدی‌ای از اثربخشی شما به عنوان مدیر است. از بابت زبان بدن، مدیران اثربخش دو نوع سیگنال می‌فرستند که هر دو خیلی مهم‌اند، اما هر کدام‌شان تحت شرایط خاصی پراهمیت‌ترند.

برای مثال، آدم‌های قدرتمند طوری می‌نشینند، می‌ایستند، راه می‌روند و ژست می‌گیرند که هر کس ببیندشان اینها را معادل اعتماد به نفس، صلاحیت و جایگاه داشتن، قلمداد کند. درست مثل رفتاری که خیلی از مدیران در هنگام حضور در جلسه‌ی هیئت مدیره انجام می‌دهند، آنها با کشیده ایستادن در مقابل افراد (یعنی استفاده از فضا) سیگنال قدرت و اتوریته را به مخاطب خود می‌فرستند.

شاید توجه کرده باشید که، برای مثال، مدیران بلندپایه (در مورد مردها) معمولا برگه‌هایشان را روی میز کنفرانس پخش می‌کنند. ممکن است دستانشان را پشت صندلی سایر حاضرین در جلسه بگذارند و یا موقع نشستن پاهایشان را از هم باز کنند.

اما رهبرانی که می‌خواهند اثربخشی بیشتری داشته باشند، می‌بایست سیگنال‌های غیرکلامی گرم و صمیمانه‌ای هم داشته باشند. به خصوص وقتی که محیط کاری، محیطی مرکب از دپارتمان‌های مختلف باشد که در کنار یکدیگر کار می‏‌کنند، مثل دفاتر کار جمعی.

سیگنال‌های غیرکلامی‌ای نظیر باز بودن کف دست، تمایل به سوی جلو در هنگام ایستادن، برقراری ارتباط چشمی با افراد در حین گفتگو، تأیید کردن افراد با سر به هنگام صحبت کردن، یا کج کردن سر به سمت افراد برای ترغیب کردن آنها به بیشتر حرف زدن، برای انتقال مفاهیمی از قبیل دخیل کردن همه در کار، محبوب قلب‌ها بودن و رفاقت مورد استفاده قرار می‌‏گیرند.

از آنجا که اکثر طرف‌های کاری من در سازمان‌هایی هستند که می‌خواهند از ساختار کنترل و فرمانِ سلسه‌مراتبیِ سنتی به سمت دفاتر کار جمعی و هوشمندانه‌ی مدرن حرکت کنند، تعداد زیادی از مدیران ارشد را می‌بینم که تازه با این واژه‌ی زبان بدن آشنا شده‌اند.

این مدیران آنقدر با شیوه‌های عهد بوقیِ به رخ کشیدن قدرت عادت کرده‌اند که برایشان سخت است بگذارند آن نوع دیگرِ سیگنال‌ها (صمیمیت) خودش را نشان بدهد.

البته این را هم بگویم که زیرنویس‌دار کردن زبان بدن (به معنی همخوانی حرکت بدن با نیت و پیام) تنها یک روی سکه‌ی رفتار غیرکلامی است. خیلی‌ها زرنگ‌تر از این هستند که فقط یاد بگیرند چطور می‌توان پیامی را به درستی منتقل کرد. در واقع اینها می‌خواهند بدانند که چطور می‌توان زبان بدن افراد دیگر را خواند (یا به قول خودمان دستشان را خواند).

پیتر دراکر، نویسنده شهیر، استاد دانشگاه و مشاور امور مدیریت، به وضوح دست روی این نکته می‌‏گذارد:

مهمترین قسمت ارتباط، شنیدن آن چیزی است که گفته نمی‌شود.

مدیر و رهبر اثرگذار کسی است که وقتی وارد جلسه‌ای شد و دید فلان حرکت ابتکاری هنوز به خوبی در بین بچه‌های تیمش جا نیفتاده (و خیلی‌ها هنوز گیج می‌زنند) خیلی سریع این قضیه را از چشمانشان بخواند و راه حل ارائه بدهد.

این امر در حین مصاحبه و استخدام نیرو نیز خیلی کاربرد دارد. مثلا سوپرمدیرِ مجهز به قدرت رمزگشایی از زبان بدن، قادر است خیلی چیزهای ناگفته را در حرکات متقاضیان ببیند و کسی را استخدام کند که فردا برایش پیشمانی به همراه نیاورد.

حتی اگر گیر شرکای کاری بلوف‌زن بیفتید، باز این مهارتِ ترجمه‌ی زبان بدن، عصای دست‌تان خواهد بود.

برخورداری از زبان بدن قوی، به مدیران کمک می‌کند تا بُرش بیشتری در سر کار داشته باشند، بازدهی بیشتری از نیروی کارشان به دست آورند، با مخاطب خود ارتباط بهتری برقرار کنند، ایده‌هایشان را با اتوریته و اثرگذاری بیشتری مطرح کنند و باجذبه‌تر باشند؛ این همان جعبه‌ابزاری است که هر مدیری آرزوی آن را می‌کِشد.

دیدگاه ها بسته شده